ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به خوابم آمدی پر کردی از اندوه خوابم را
به دست ابرهای تیره دادی آفتابم را
و حالا مثل نیلوفر به دنبال رد پایت
به هر سو می کشانم شاخه های پیچ و تابم را
یقین دارم که چشمانت ز هرم واژه ها می سوخت
اگر روزی برایت می نوشتم التهابم را
و گر نه با همین نامه برایت می فرستادم
دو برگ از دفتر اندوه بیرون از حسابم را
و یا بی پرده و روشن برایت شرح می دادم
فقط یک خط ز سر فصل کتاب اضطرابم را
که تا دیگر دل بی اعتقادت باورش می شد
که من هم چون تو پنهان می کنم از خود عذابم را
آنکه بی باده کند جان مرا مست کجاست؟
وآنکه بیرون کند از جان و دلم دست کجاست؟
وآنکه سوگند خورم ، جز بسر او نخورم
وآنکه سوگند من و توبه ام اشکست کجاست؟